احیای قلبی در حد بندس لیگا!

 

یکی از سریال هایی که من برای یک دوره ای از زندگیم بهش وابسته شده بودم سریال پرستاران بود که تقریبا" اکثر قسمتهاشُ دنبال میکردم و خوبیش این بود که چون فیلم بیشتر روی حوادث جانبی تمرکز کرده بود و اگه چند جلسه هم نمیدیدی و حتی با توجه به سا*نسورهای داغونی که داشت باز هم  سریال برای بیننده غریب نبود...تا اونجایی که من به خاطر میارم فیلم از یه سری پرسنل کوشای اورژانس  یک بیمارستان شلوغ استرالیا بود که چنان متبحر و سینه سوخته بودند که میتونستن مسیح وار یک مردهُ از زیر دست و پای ازرائیل بیرون بکشند!یا مثلا"یه مریض میاوردند که تریلی روش چند دور در جا زده بود و فقط از اون بنده خدا یه قلب مونده بود و یه ساعت بعد میدیدی طرف شده یکی مثل بردپیت و داره از در اورژانس میره بیرون!دیگه فکر نکنم نیاز به توضیحات کامل من باشه(!) و چون یه چهار پنج سالی پیوسته پخش شد فکر کنم اکثرا" یادتونه...! 

چند وقت پیش بیمارستان رفته بودیم یه اینترنی برای آموزش ما گماشته بودند ایشون ضمن اینکه هر دقیقه چند بار یاد آوری میکرد تا صبح نخوابیده...یکم از سر مطلب میزد ویکم از تهش که شاید زودتر کارش تموم شه و بپیچونه و بره...همینجوری داشت مطالب گهر بار میگفت که صدای یکی از همراهای مریض اومد که تو سر و کله ی خودش میزد!ما یه گوشه پناه گرفتیم که الان پرسنل دلسوز میخوان برای نجات جان مریض حمله کنند و ما خدای نکرده تو دست و پاشون نباشیم...!

اینترنمون رفت آمبوبگ(ماسک بگ)رو برای احیای قلبی(CPR) بیاره ...و ما همچنان منتظر حمله بودیم!3-4 دقیقه بعد اینترن و مریض به هم رسیدن و اینترن شروع به ماساژ قلبی کرد و یکی از پرستارها هم اومد اکسیژن بده که البته کپسول اکسیژنی در کار نبود با همون آمبوبگ سرو ته رو هم آوردند...

یه ربع این اینترن بیچاره داشت تنهایی بالا پایین میپرید که تازه یکی با قر و قمیش دستگاه ecgرو آورد!تازه دیدیم به همراه مریض میگه اگه میخوای اینجا بمونی من میرما!! و همچنان ما منتظر حمله بودیم!

خلاصه بعد چند لحظه دیدیم رزیدنتمون در حال قدم زدن به نزدیک اتاق رسید!از همون دم در میگه: یه ربع شد دکتر؟!!بسه دیگه این دستگاه شوکُ بیارین!همین موقع دیدیم یک عدد نگهبان اومد که فکر کنم احتمالا" وقتی برق میرفت ازش به عنوان شوک استفاده میکردن...از اون سیبیل کلفتها که با صداش ریتم قلب آدم بندری میرقصید!!خلاصه یکم داد و بیداد کرد سر همراهای مریض و رفت بیرون...چند باری هم نوار قلب مریض رو گرفتند( اینکه یهو وسط کار کاغذ دستگاه تموم شد هیچی!)...

دستگاه شوک اومد...حالا رزیدنت اومده میگه به دستگاه ژل بزنین!یه ساعت تو کمدها میگردن دنبال ژل!!بعد برگشته به یکی دیگه میگه برو واسم چراغ قوه بیار!(بازم خدا رو شکر چراغ قوه داشتند ما فکر کردیم الان میرن سنگ چخماق برای تولید نور میارند!!)بعدم که با همت جمعی دوستان به مریض شوک دادند رزیدنت برگشته به پرستار میگه چرا نواری که دستگاه ECGنشون میده با نواری که دستگاه شوک نشون میده یکی نیست؟!!

سرپرستار که بعد نیم ساعت تازه اومده میگه فکر کنم دستگاه ECGخرابه!!!رزیدنت میگه:پس تموم شده!اینترن مردمک چشمشُ چک میکنه جهت ثبت در پرونده!سرپرستار میگه:خب دیگه!همگی خسته نباشید!!رزیدنته به ما میگه:بچه ها!شما یاد نگیرینها!این قسمتش برای آمورش نبود!!!   

 

 

 

 

 

 

اما اینکه چرا از اون سریال گفتم ...من همیشه فکر میکردم این اورژانس چقدر شغل پر استرسیه!و عشقم این بود که یه روز میشه که میرم و یه مریضی  رو از مرگ حتمی نجات میدم!بعد هم احتمالا" باید برم ببینم نیاز به کمک داره!هر روز پیاده روی روزانه اش رو انجام میده؟!!غذا خوب میخوره؟!!حتما میرم و میبینم چی باعث مشکلش شده!شاید هم برم و بسپرمش به کمیته ی امدادی چیزی!!...مثل اون فیلمه!از اون دکترای سینه سوخته!!...ولی خب!از این خبرها هم نیست!!فوقِ فوقش بتونم یه مریض سرما خورده رو نجات بدم!تازه اون هم با این ورژن جدید سرما خوردگی ها بعیده!هیچی دیگه!الکی یه عمر خوش بودیم!

در کل چیزی که تو این بیمارستانهای دولتی ارزشی نداره جون آدمیزاده!ما فقط خوب حرف میزنیم و ادای کشورهای متمدن رو در میاریم ولی باور کنین مردمی هم داریم که حتی از سیل زده های بورکینافاسو هم بدبختترن...بدبختی که شاخ و دم نداره!خدمات پزشکی از پایه ای ترین نیازهاست و ما اینهمه در اون عقبیم...همه ی مردم که برای رفتن به بیمارستانهای خصوصی پول کافی ندارن...بعد بازم میگن اوباما با اون طرح خدمات بهداشتیش آدم بدیه و نوبل حقش نبود!!

نشستم مثلا" با خواهرم درد دل کنم میگم:خیلی دلم سوخت!نمیدونی بیچاره همراهاش چیکار میکردن!میگه: دلت واسه خودت بسوزه!پس فردا که 5 دقیقه مونده به تحویل کیشیک یکی از مریضات A-rest شد میفهمی بیچاره کیه!!!

 

پی نوشت اول:لازمه که از دوست گلم!باربی وبلاگستان پزشکی!(عکسش اون گوشه ی وبلاگش هست دیگه!) الگویی از اکتیویشن در وبلاگها!دانشجوی خوش ذوق و با قریحه که اتفاقا" در شعر و ادبیات هم یه دستی داره و یه وبلاگ دیگه ای هم از این نوع مطالب داره! یک دانشجوی پزشکیِ عزیز که درباره ی اینجا در وبلاگش توضیحاتی پربار استخراج کرده و نوشته تشکر کنم... بعد هم یه چیزی بگم!این جمله ی فیلسوفانه ای که زیر عنوان وبلاگ نوشته قبلا" هم بوده ها!!فقط چون قالب قبلی یه فرم دیگه بود دیده نمیشد!

 

پی نوشت 2:راستی امیدوارم روز عید هم واستون خیلی خیلی مبارک بوده باشه!(احساسم میگه کاشف زبان فارسی رفت رو ویبره!!)

 

 

نظرات 16 + ارسال نظر
یک دانشجوی پزشکی یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:41 ق.ظ

سلام.جدی اینطوری بود؟دلم برای مریضه سوخت.من هم خیلی پرستاران رو دنبال می کردم ولی از موقعی که احساس می کنم این چیزها تو ایران واقعیت نداره وخیلی مورد مثلا عمل جراحی وسط بخش!دیگه خیلی نگاه نمی کنم.
از تعریفات جالبتو ممنونم.راستش اون خط های اول رو خندیدم بخدا.باربی!راستی کدوم جمله رو می گین؟
عید هم با تاخیر مبارک

سلام
خیلی بدتر بود باز حالا من یه مقداری هم ملاحظه کردم گفتم یه بار دیدی وزیر بهداشت اومد و از این بقل رد شد... نیاد باهاشون برخورد جدی کنه!!:)

آره از اون نظر که آخرش بودن!مکان و زمان و امکانات و پرسنل و...محدودشون نمیکرد!

:)خواهش میکنم!خیلی خوشحالم که خوشت اومد!همون جمله ای رو گفتم که شما دربارش تو وبلاگتون توضیح دادین:حقوق مادی و معنوی...!

عید گذشته و آینده ی تو هم مبارک گلم!

جواد یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:52 ب.ظ http://www.drdehghani.blogspot.com

مطلب جالبی نوشتی .
نکته اول اینکه خوبه که رزیدنت بهتون گفته یاد نگیرید چون به ما میگفتن یاد بگیرید!
اما ما cpr هالیوودی هم داریم!! یه مقاله اگه اشتباه نکنم توی نیوانگلند هست بد نیست بخونیش. اون هم انتقاد کرده که در تلویزیون حدود 70 درصد احیا ها موفق هست و در حقیقت خیلی کمتر شاید 20 درصد موفقیت امیز هست و این باعث میشه مردم توقع الکی داشته باشند
اما ما لغت cprهالیوودی رو وقتی به کار می بردیم که قصد داشتیم الکی جلوی مردم فیلم بازی کنیم که فکر نکنن برای مریضشون هیچ کاری نکردیم!!!

بسیار سپاسگذارم.

احتمالا" رزیدنت پیش خودش گفته به ما بگه یاد بگیرین پس فردا دیگه حتی بالا سر مریض هم نمیریم!!

:)) عجب!پس اینا فیلمشون بود!!ولی خیلی جالب گفتین,این یکی رو دیگه بلد نبودم!!حداقل قبلش به ما هم میگفتن انقدر هرس نخوریم!!!

ربولی حسن کور یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:06 ب.ظ http://www.rezasr2.blogsky.com

سلام
حالا کجاشو دیدی خانم دکتر؟
شغل ما توی ایران فیلم نیست حتی فیلم ایرانی هم نیست!
من که پرستارانو از وقتی همه هنرپیشه هاش عوض شدند دیگه ندیدم

سلام دکتر
کاش حداقل فیلم ایرانی بود که آخرش یه جوری ختم به خیر میشد!
سری اولش از بقیه جالبتر بود فکر کنم یه 4-5 سال بعد از اون هم نشون می داد!ولی در کل چیز زیادی رو از دست ندادین!!

بهزاد یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:06 ب.ظ http://dsbehzad.blogfa.com

از دست تو دختر!...مردم از خنده!الان هم روحم داره برات کامنت میذاره!!! :دی
ولی تو رشته ما اینطوری نیست. یعنی اگه مریض ام آی کنه یا مثلا بعد از تزریق کارپول دچار شوک آلرژی بشه، همه همونطوری که تو اون سریاله دیدی بهش حمله میکنن!مخصوصا الان که قوانین نظام پزشکی سفت و سخت شده و اگه اتفاقی برای مریض تو مطب دندونپزشکی بیفته،یهو کلی فک و فامیل پیدا میکنه ! تازه بماند که کلی هم باید از جیبت، دیه پرداخت کنی!
: ا

مرسی!خیلی خوشحالم که انقدر خوشت اومد!:دی

خیالت راحت دکتر!الان تکنولوژی خیلی پیشرفت کرده ...یه بیمه هایی اومده دیه رو میده!دیگه نیاز نیس اصلا" استرس بکشی!!!
میتونی راحت گوشیتُ جواب بدی!یا تیتراژ یزدانی رو با آخرین ولوم گوش کنی!حتی وسطش یه چایی هم بخوری بعد یه نگاه کنی ببینی مریض از شوک بیرون اومده یا نه!! ولی خداییش خیلی ظلمه آدم شاخ شمشاد با پای خودش بره دندونش رو درست کنه یهو جنازش برگرده خونه!

بهزاد یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:07 ب.ظ http://dsbehzad.blogfa.com

چه جالب! من و دکتر ربولی دقیقا تو یه لحظه کامنت گذاشتیم! فک کن!!!

جل الخالق!حتما" از ازدهام جمعیته!!!من موندم چرا این حادثه اولین باره در وبلاگم رخ میده!!:دی

الهام دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:02 ب.ظ http://daneshjooye86.blogfa.com

در این حد دیگه...؟؟؟
لینجوریشو نشنیده بودم...
من پرستارانو دبیرستان که بودم میدیدم. هنوزم هس مگه؟؟ چه اراده ای دارن اینا!!!!!۱

حالا بعد که میری بیمارستان بدتر از این هم میبینی!

اینها عزمی یسیار راسخ داشتند فقط با نرفتن به پزشکی به جای بازیگری و تحصیل نکردن در این رشته ظلم عظیمی به بشریت کردند!!:دی

الهام سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:16 ب.ظ http://daneshjooye86.blogfa.com

من عاشق نیستممممممممممممم.... اومدی خوندی تو دلت نگی...

اتفاقا" حس من هم این بود که عاشق نیستی ها الهام جان!!میدونی که!!:دی

مریم! پنج‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:40 ب.ظ

سلام خانم دکتر.

آره واقعا ...امان از دست این بیمارستانای دولتی...مثل در همین ولایت ما یه بیمارستان دولتی هست بهش میگن بیمارستان مرگ!!!از موش و کلیه جانور موذی و غیر موذی رو که فکرشو کنی اونجا هست البته میدونی که این باغ وحش رو فقط برای شادی روح(!)بیماران گذاشتن ها!امکانات رو حال میکنی؟

راستش من تبلیغه این پرستاران رو دیدم اما ندیمش..ولی کلا از فیلمای دکتری خوشم میومد...آخرشم آقا دکتره میره با یه دختره که مریضش بوده می ازدواجه :دی...یا حالا با همکارش که اونم دکتره...

سلام خانوم مهندس
پس این بیمارستانهای شما هم پلی هستند به سمت بهشت!!خوبه این عدم امکانات کاملا"عادلانه تقسیم شده!!

دقیقا"! مخصوصا" اگه هندی یا ایرانی باشه!اون الیاس هم ماه رمضون پارسال دیگه اوج خلاقیتشون بود!!

سمیرا جمعه 13 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:21 ب.ظ http://rangarang2.blogfa.com

وقتی رییس جمهور اینقد به فکر مردمه دیگه از ملتش چه انتظاری میره

ما اگه الگومون رئیس جمهور باشه که دیگه هیچی...ولی خب البته به نظر من هم تاثیرات منفی خودش رو داره!!

شهاب شنبه 14 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:59 ب.ظ http://drbaroooni.wordpress.com

سلام دکتر
تورو خدا این جوری نگو ما داریم به عشق همون فیلم پرستاران و تجربش تو علوم پایه دست و پا می زنیم
ضمنا ما شما رو لینک کردیم

سلام
خب قسمتهای جالب هم داره!همه قسمتهاش بد نیست,بعد که تشریف آوردین بیمارستان میبینین...فعلا" تلاش کنین از علوم پایه بیاین بیرون!
لطف کردین...شما هم جزو دوستان ثبت شدید...

حامد شنبه 14 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:10 ب.ظ http://www.himra.com

اِ ؟ شمام برنامه های تلویزیونو نیگا می کنین ؟

این فیلمُ جدید ندیدم...با صدا و سیما هم از بدو تولد که مشکل نداشتم!تازه یه 6-7ماهه تلویزیونو تحریمش کردیم!!

مریم! یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:34 ق.ظ

سلام خانوووووووم دکتر جووووون

عیدتوووووون مباااااااارک.

۱۰۰سال به این سال ها :دی

راستی حرف از بوندس لیگا زدین اون بالا.شما هم آره؟خب اگه آره یه بازی جدید و تووووووووپ اومده بهتون بمعرفیم ها.

سلام مریم گلــممممم!
عید شما هم مبارک...نوروزت پیروز!!
از فوتبال که بدم نمیاد ولی ازش همینقدر بلدم که 90 دقیقه 24 نفر میدوند دنبال یه توپ!!واسه بازی همین کافیه؟!!

چپ دست یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:08 ب.ظ http://chapdastrastdast.blogsky.com

سلام بر تو!
منم یه مدت خوره ی پرستاران بودم! میچ که مرد دیگه کمکم برام جذابیتشو از دست داد!!!!
من عاشق این عملیات اورژانسی بیمارستان های وطنم هستم!! خیلی هم خوووووبه!!! همه رو از دم راحت میکنن :دی :دی
ولی جدی آدم باید دعا کنه هیچ وقت دست اینجور دکترا نیوفته که عاقبتش معلوومه!
البته بنده با توجه به صوات شوما مطمئنم یک دکتر بسیار هازغ میشوید! آره!
هامی هام

درووووووووود!

:)) آره!بیچاره حیف بود!جوون مرگ شد!!!

عجب!زاستشُ بگو!!شما کسی تون تو کفن و دفن کار نمیکنه میخوای اینجوری با اشتیاق مشتری بفرستی واسش؟!!

دستت درد نکنه!!دقیقا"منظورت رو گرفتم!!اون جور دکترای بی صوات رو میگی دیگه!دور از جون من البته!!!:دی

مریم! دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:33 ق.ظ



دانشجوی عزیز!

مهندس و دکتر بعد از این!

واحد پاس نکن!

کلاس دو در کن!

استاد مسخره کن!

خلاصه... دانشجوی نمونه!

روزت مبارک!

از اونجا هم معلومه؟!!!

دانشجوی عزیز!
تو ساعت 9.5 صبح دانشگاه نباید باشی آیا؟!!

تعریف دانشجو: موجودى نحیف، عصبى، بى پول و شبیه به انسان، که از تخم مرغ، گوجه و نیکوتین تغذیه می کند و دشمنى عجیبى با کتاب دارد.
روز تو هم مبارک!

علی دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:28 ب.ظ http://deragon79.blogfa.com

سلام خانم دکتر مهربون.
اومدم بگم روز دانشجو بر شما مبارک. الهی موفق باشین. عیدتون هم مبارک

سلام علی جان
مرسی عزیزم!عید تو هم مبارک گلم...و ایشالا همراه خانواده همیشه موفق و پیروز باشی...

رها پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:49 ب.ظ http://www.taraneyerahaee.blogfa.com

سلام سال بالایی محترمه خودم... خوبی؟ پستهاتو خوندم... اول اینکه همه ما دانشجوهای پزشکی افسرده هستیم... مخصوصا امثال من که خوابگاهی هم هستن...cpr هم که انده روحیه بود!! شاد شدم.. آی که گفتی هاریسون... همه ی کورسهامون افتاده پشت سر هم به فاصله سه روز چهر روز قلب و ریه غدد میدیم!!! تا اسفند مردم...
منم اولین تجربه cpr امو تو آخرین پستم گذاشتم دوست داشت ی بیا بخون.. البته رو مولاژ... مولاز رو که کشتیم خدا به داد مریضها برسه!! راستی عجب بیمارستانی رفته بودید!! مگه میشه انقدر اتاقه cpr اش دره پیت باشه؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد